قدس آنلاین: ماه مبارکرمضان فرصت خوبی برای آشتی مخاطب با تلویزیون است، چراکه فضای متفاوت این ماه و برنامههای موفقی که در حافظه تماشگر تلویزیون مانده است موجب میشود او در این ماه نگاهی به رسانه ملی داشته باشد و به تماشای سریالها و برنامههای سحر و افطار بنشیند. چندین سال است که تدارک ویژهبرنامههای گفتوگومحور که برای پخش در زمان نزدیک به افطار تولید میشوند، به سنت رسانه ملی بدل شده است. برنامههای گفتوگومحوری که ویژگی مشترک تمام آنها داستانگویی است که تجربه موفق آن را در برنامه «ماهعسل» در سالهای گذشته شاهد بودیم. پرسش اینجاست چرا یک برنامه مناسبتی موفق تبدیل به قالبی کلیشهای برای برنامهسازی در بیشتر شبکههای تلویزیون شده است؟ چرا برنامههای مناسبتی از یک محدوده کلیشهای فراتر نمیرود؟ آیا یک الگوی کلیشهای و تکراری برای برنامهسازی مناسبتی و مذهبی در تلویزیون وجود دارد؟ برنامههای مذهبی تلویزیون چطور میتوانند قالبشکنی کنند؟ در این باره با محمود حبیبیکسبی، شاعر آیینی و نویسنده برنامه «عتباتکلمات» که یکی از برنامههای متفاوت ماه محرم سال گذشته تلویزیون بود، گفتوگو کردیم. به باور او عرصه برنامهسازی مذهبی با برنامههایی که موضوعات اجتماعی و فرهنگی دارند، به جهت تقدس موضوع متفاوت است.
این نویسنده برنامههای تلویزیونی میگوید: وقتی قرار است درباره شهادت و ولادت ائمه(ع) یا ماه محرم و ماه رمضان برنامه بسازید، بسیاری از نوآوریهایی که در عرصههای دیگر قابل انجام است، در این ساحتها به دلیل حساسیت موضوع قابلیت اجرا ندارد، بنابراین دست طراحان، کارگردانها و مجریهای این برنامهها بسته میشود. نمیگویم نمیشود نوآوری کرد، ولی خیلی سخت است و نیاز به اتاق فکر رسانهای دارد تا با رعایت حساسیت موضوع و مضامین دینی و مذهبی، ببینند چطور میشود نوآوری کرد. متأسفانه در رادیو و تلویزیون ما کمتر این نوآوریها اتفاق میافتد.
وی با اشاره به شباهت برنامههای افطار تلویزیون در شبکههای مختلف خاطرنشان میکند: برنامههای موفق تلویزیون در دهه اخیر، برنامههایی بودند که قالبشان نو بوده، اتاق فکر داشته و از گروه کارشناسان متعددی برخوردار بودند که در عرصههای مختلف به تیم تهیهکنندگی مشورت میدادند، ولی اکنون برنامهها فردی شده یعنی یک نفر تهیهکننده و طراح میشود و تمام برنامه را خودش طراحی میکند.
وی اضافه میکند: البته بخش عمدهای از اشکالات به گروههای برنامهسازی برنمیگردد بلکه مربوط به مدیران و مسئولان صداوسیماست. وقتی برنامهای موفق میشود میخواهند آن برنامه را بارها تکرار کنند در حالی که باید قالب تازهتر و پیشروتری از برنامه موفق قبلی، عرضه کنند. در صورتی قالب یک برنامه موفق هر سال تکرار میشود که از جذابیت و نو بودن آن میکاهد. مدیران تلویزیون ریسکپذیری پایینی دارند و نسبت به قالبهای نو روی باز نشان نمیدهند، به همین دلیل هر سال شاهد قالبهای تکراری و کهنه در مناسبتهای مذهبی هستیم.
* برنامهای که سوار بر موج احساسات نمیشود
حبیبی معتقد است: گاهی برنامههای زنده اینترنتی از برنامههای تلویزیون پرمخاطبتر هستند. وی توضیح میدهد: در فضای مجازی برنامهسازان اگر قرار است محافظهکاری داشته باشند بر مبنای شخصیت و باورهای خودشان است، ولی محافظهکاری در تلویزیون بر مبنای بایدها و نبایدهای مدیر بالادستی است. به همین دلیل جنس برنامههای اینترنتی شبیهتر و نزدیکتر به تولیدکنندگان آنهاست. در صداوسیما، همه عوامل برنامه باید یک مقام بالادستی را راضی نگه دارند و آن مدیر باید مقام بالادستی خودش را اقناع کند، بنابراین همه از خودشان فاصله میگیرند و به ایدهآل و هنجار مقام دیگری نزدیک میشوند که این آدمها را از واقعیت و آینهگی خودشان دور میکند، مخاطب هم میفهمد چون دوربین صادق است.
وی با بیان اینکه بعضی از برنامههای افطاری تلویزیون با اینکه قالب جدیدی هم نداشتهاند، اما موفق هستند، میگوید: برنامه «مثلماه» شبکه سه با وجود اینکه تکرار برنامه «ماهعسل» است ولی برنامه موفقی بوده چون شیوه روایت آن با تعویض مجری تغییر کرده و سعی کردهاند این برنامه همچنان دیدنی و جذاب باشد. در همین حد تغییر و ریسکپذیربودن، قابلتوجه است. به نظرم برنامه «مثلماه» در برنامههای مناسبتی ماه رمضان، موفقتر است.
وی توضیح میدهد: در برنامههای مذهبی و مناسبتی، مجری علاوه بر فن بیان، شناخت مخاطب و شناخت موقعیت، نیاز به دانش مذهبی، دانشروایی و حدیثی دارد که آقای رسالت بوذری در حوزه علومانسانی و دینشناسی، دانش خوبی دارد و به همین دلیل از عهده این برنامه به خوبی برمیآید. اجرای رسالت بوذری موجب شده برنامه افطار شبکه سه امسال، رنگ و لعاب دیگری پیدا کند که تغییر مثبتی بوده است.
این شاعر آیینی و نویسنده برنامههای تلویزیونی با بیان اینکه جریان فکری عمیقتری در برنامه «مثلماه» وجود دارد که الزاماً سوار بر موج احساسات نمیشود، عنوان میکند: به نظرم این برنامه به لحاظ اعتقادی و حتی روایی نسبت به سالهای قبل درستتر است، در واقع برنامه افطار شبکه سه از سطح به عمق رسیده که به عنوان یک نمونه موفق، جزو ریسکهای خوب شبکه سه است. شاید مدیر دیگری این ریسک را نمیپذیرفت که مجری و تهیهکننده یکی از موفقترین و مشهورترین برنامههای سیما را عوض کند. این اتفاق نشان داد ایرادی ندارد در یک برنامه موفق هم تغییر ایجاد شود.
* سودای خام جذب مخاطب
حبیبی در پاسخ به اینکه محافظهکاری مدیران تلویزیون در برنامهسازی موجب قهر یا دلسرد شدن برخی از هنرمندان نمیشود، میگوید: این محافظهکاری علاوه بر اینکه هنرمندان و برنامهسازان را از صداوسیما دور میکند سبب فاصله گرفتن مخاطبان از تلویزیون هم میشود به طوری که یک برنامه اینترنتی با یک دوربین و دو نفر که صحبت میکنند، بیشتر دیده میشود و بازخورد دارد. گاهی لایواینستاگرام مخاطب بیشتری دارد، چون مردم تشنه شنیدن حرفهایی در فضای آزاد رسانهای هستند که البته این موضوع تهدیداتی را در پی دارد، به طوری که جرثومههای فساد همچون شاخهای اینستاگرامی بیشتر دیده میشوند که دلیلش فضای بسته و غیرجذاب تلویزیون است.
به باور او اگر فضای رسانهای خودمان را با نگاه کارشناسی مدیریت کنیم موجب جذب مخاطب میشود، توضیح میدهد: قرار نیست کارهای ناهنجار برای جذب مخاطب انجام شود بلکه با رعایت هنجارهای درست اجتماعی میشود نوآوری داشت و فضا را بازتر کرد. در این سالها شاهد ساخت برنامههای موفقی بودیم که اغلب قالب و هنجارهای تازهای را بنا کردند نه اینکه هنجارشکنی کنند. امیدوارم مدیران تلویزیون در زمان انجام کارهای نو، ریسکپذیر باشند.
حبیبی با بیان اینکه برنامههای افطار تلویزیون از قالب و محتوای برنامه «ماهعسل» تقلید کرده و همه آنها به سمت قصههای مردمی رفتهاند در حالی که جای خالی تفکر و تعمق و سخنان اندیشمندانه و بیتوجهی به طیف نخبگانی در این برنامهها دیده میشود، خاطرنشان میکند: ایرادی ندارد برنامههایی برای توده مردم بسازیم، یعنی میهمان و سوژههای این برنامه توده مردم باشند، چون هر قشر جامعه نیاز به برنامه خودش دارد، همچنان که متاع کفر و دین بیمشتری نیست، گروهی آن، گروهی این پسندند، اما به شرطی که هر دو را داشته باشیم، یعنی اگر برنامههایی برای توده مردم میسازیم، برنامههایی هم برای قشر فرهیختهتر جامعه بسازیم. صدا وسیما برای قشر فرهیخته جامعه چه برنامهای دارد که به دانش و فرهنگ آنها بیفزاید؟ متأسفانه هیچ.
وی میافزاید: عموماً برنامههای صدا و سیما برای پایینترین سطوح جامعه ساخته میشوند و سوژهها از همین جنس هستند یا از جنس سطحیترین سلبریتیها که فقط جذاب باشد. این اشکال عمده، از سودای خام جذب مخاطب ایجاد میشود، فکر میکنند با آوردن سلبریتیهایی با فالوئر بالا میتوانند مردم را جذب کنند در حالی که مخاطبان جذب آن سلبریتی شدهاند و فرقی نمیکند برنامه تلویزیونی باشد یا صفحه اینستاگرام.
وی با بیان اینکه زمانی قرار بود صداوسیمای ما دانشگاه باشد، ولی اکنون در حد کودکستان هم نیست، یادآور میشود: رابطه برنامهساز و مخاطب باید دوسویه باشد، اگر برنامهساز فقط به دنبال سلیقه مخاطب باشد و برنامه دلخواه او را بسازد، کار سخیفی انجام داده است، چون مخاطب هدایتکننده میشود، عکس ماجرا هم درست نیست، یعنی اگر برنامهساز روی برج عاج بنشیند و بگوید که من اثرم را میسازم و مهم نیست که مردم بفهمند یا نه. رابطه برنامهساز و مخاطب، خیابان دوطرفه است، برنامهساز باید دست مخاطب را بگیرد و خوراک فکری و فرهنگی به او بدهد.
انتهای پیام/
نظر شما